ادبیات و فرهنگ
درحاشیه ی بزرگداشت سیداسماعیل بهزادی
هفته نامه ی نسیم جنوب – شماره 331 / 25 بهمن 1383
محمد غلامی : شعرمحلی توانسته دریچه ای تازه بگشاید !
مراسم بزرگداشت سید اسماعیل بهزادی بهانهای شد برای حضور محلی سرایان نامی استان و علاقهمندان به شعر محلی در تالار ارشاد خورموج. در این مراسم فرصتی فراهم گردید تا با چند تن از شاعران وصاحبنظران شعر محلی به گفتگو بنشینیم. ایرج شمسیزاده فرجالله کمالی و محمد غلامی به سه سؤال مشترک و هم چنین معصومه خدادادی به دو سؤال جداگانهی ما پاسخ گفته که متن پرسش و پاسخ رادر زیر میخوانید:سؤوالات مشترک :
1ـ در اشعار محلی استان بوشهر چه جایگاهی را برای شعر محلی آقای بهزادی متصورید؟
2ـ چشمانداز شعر محلی استان را چگونه میبینید؟
3ـ به عنوان یک شاعر محلی، نظر خود را در مورد اعلام روز تولد فایز به عنوان روز شعر محلی استان بیان بفرمایید.
1ـ به گمان من اگر بنای شعر محلی استان بر چهار یا پنج ستون استوار باشد یکی از آنها سید اسماعیل بهزادی است. بهزادی از شاعران درجه اول طنزپرداز استان است. موضوع طنز او زن است. موضوعی که در ادبیات ما از دیرباز به جد یا طنز به آن پرداختهاند. اما بهزادی به صورت ویژه به آن نظر دارد و همین قسمت ازشعرهای او، جذابیتی خاص یافته که دهان به دهان نقلمیشود.
2ـ از عمر شعر محلی استان بوشهر چهار دهه میگذرد. در این مدت شعر هم در فضای بسته و هم آشکار به حیات خود ادامه داده است. یکی از عواملی که آن را زنده نگه داشته استقبال مردم از آن بوده چرا که درطول عمر خویش مستقیماً با مردم و از مردم گفته و در دردها و شادیهایشان شرکت داشته است. مدتها بار رسالت شعر محلی بر دوش معدودی بود. گرچه به نظر میرسد خانم طیبه پری برازجانی شاعردشتستانی پیشگام شعر محلی استان باشد ولی زندهیاد محمد بیابانی را به عنوان پیشگام این شعر میشناسند. شاعری که اولین «کلنگِ گل» این باغ را کاشت. کلنگی که بعدها در سرتاسر استان چرته زد تاجایی که امروز شاهد شبهای شعر محلی در شهرهای مختلف استان هستیم که در این راستا تلاش هفته نامهی پیغام قابل تقدیر است. شعر محلی حقی به گردن ما دارد. در سالهای فرار شعر از مردم و گریزتودهی مردم از شعر، شعر محلی توانسته پیوندی بین مردم و شعر ایجاد و سالنها را لبریز از اشتیاق کند و رسالتی که شعر به گردن دارد را به انجام رساند. شعر محلی توانسته دریچهای تازه بگشاید کلمات وضربالمثلهای مردهای که در زندگی ماشینی و مدرن جایی ندارد روحی بدهد. آنان را از جمود به درآورد و معنایی نوببخشد. کاری که بیشتر در آثار فرجالله کمالی و ایرج شمسیزاده شاهدیم. شعر محلی استانظرفیت آن را دارد که بتواند با عناصر قدیم حرفهای امروزی بزند. این شعر هم از لحاظ کیفی و هم از نظر کمی رو به رشد است و آیندهای قابل توجه را در پیش خواهد داشت البته زمان آن رسیده است که موردنقد و بررسی نیز قرار گیرد تا پالایش شود.
3ـ آرزوی دیرینهام جمع شاعران و تبادل شعر و اندیشه بوده و هست. روز شعر محلی زمینه را برای این کار و تجلیل و تحلیل اندیشهها و فرهنگ به صورت منظم فراهم میآورد پس وجود چنین روزی امر خیریاست. فایز جایگاه ویژهی خود را دارد که شراب شعرش با شکر نغمههای مادران از بدو تولد به کام جانمان ریخته و مهرش در وجودمان ریشه دوانده اما حال که سخن از روز شعر محلی است باید آن روز مرتبط با کسانی باشد که عمر ادبی خود را بر سر این راه نهادند. کسانی چون خالق منظومهی کلاخا استاد حاج علی مرادی یا ستارگان درخشان شعر محلی استان نظیر زندهیاد محمد بیابانی ایرج شمسیزاده فرجاللهکمالی سید اسماعیل بهزادی و حسین فیروزی.
و اگر سرودن شعر با گویش محلی ملاک نیست و بومی گرایی مد نظر است چه کسی شایستهتر از استاد منوچهر آتشی که جامع جمیع صفات است و جهانیان از پنجرهی شعرش جنوب ایران را میخوانند.
در پایان این شعر را به استاد سید اسماعیل بهزادی تقدیم میکنم:
خشه او کوت کار کذهی برت بو زن چیک چیکو و هارو ورت بو
و هر جاری کنی هر گل بشینی همیشه شر دی علو تو خرت بو